سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: جمعه 103 فروردین 10

مرحله بیست و سوم: در این مرحله هم بازی اعداد و نوشتن مخفی است.
مرحله بیست و چهارمدر این مرحله بازی‌های اختصاصی هر بازیکن به‌صورت سری ارائه می‌شود.

بی عینک :

به نظر من مهم ترین قسمت بازی کاملا جدی نهنگ آبی این مرحله 23 و 24 است چون بازیکن دچار جادو می شود و دیگر رسما وارد قلمرو شیاطین می شود و به فکر خروج از جادو هم نمی افتد چه برسد به اینکه موفق به رهایی از جادو شود لذا تقریبا کارش تمام است مگر اینکه خانواده ای که با افتخار تمام گوشی هوشمند برای فرزندشان خریده اند تا مبادا از کاروان تمدن غرب عقب نیوفتد و ذره ای از کلاسش کم شود شست شان خبردار شود و سراغ کسانی که علم ابطال سحر را می دانند برود و قبل از رسیدن به مرحله 50 این پشه در دام عنکبوت روس افتاده را نجات دهند و الا باید گوشی s7  را با فرزندشان دفن کنند تا بتواند در برزخ کلاس بگذارد که بعله ما از تکنولوژی استفاده صحیح کردیم و الان هم در خدمت شما هستیم .

 

مراحل بازی نهنگ آبی بر اساس گزارشی که راسخون با استفاده  از zoomtech داده است این قرار است :

 

پنجاه مرحله بازی نهنگ آبی؛ از شروع بازی تا خودکشی


مرحله اول: در مرحله اول ادمین از کاربر می‌خواهد با تیغ عبارت F57 را در روی دست خود حک کند. پس از هر مرحله باید تصویر آن را به مدیر نشان دهد.

 
مرحله دوم: در مرحله دوم از کاربر درخواست می‎شود در ساعت 4.20 صبح باید بیدار شده و فیلم‎های ترسناک را ببیند. این بخش باعث روانپریشی کاربر می‎شود.

 
مرحله سوم: در این مرحله باید روی بازویتان خراش ایجاد کنید و 3 خراش نیمه عمیق ایجاد نمایید. و باز باید از آن عکس گرفته و به ادمین بفرستید.

 
مرحله چهارم: در این مرحله باید عکس نهنگ بر روی کاغذ بکشید و به مدیر بفرستید.

 
مرحله پنجممی‌خواهی هم اکنون به یک نهنگ تبدیل شوی؟ عبارت YES را روی دستتان با تیغ حک کنید. اگر هنوز آماده نیستی باید تنبیه شوی و مجازات تو این است که در چند قسمت از بدنت تیغ بکشی.


مرحله ششم: این مرحله سیستم نوشتن مخفی و بازی اعداد است.

 

مرحله هفتم: در این مرحله باید عبارت جدیدی بنام F40 را روی دستتان بنویسید و عکسش را به مدیر بفرستید.


مرحله هشتم: در این مرحله در شبکه اجتماعی VKontakte باید عضو شوی و در این مرحله عبارت من یک نهنگ هستم را در این شبکه اجتماعی منتشر کنید.

 

مرحله نهم: باید بر ترس خود غلبه کنی.

 

مرحله دهم: در این مرحله باید در ساعت 4.20 صبح بیدار شوی و به بلندترین قسمت ساختمانتان بروید هر قدر بزرگ‌تر باشد بهتر است.


مرحله یازدهم: در این مرحله باید روی دستتان یک نهنگ بکشید این مرحله تصاویرش در اینترنت منتشر شده است.

 

مرحله دوازدهم: در طول روز دوازدهم باید فیلم‌‎های ترسناک و وحشتناک ببینید.


مرحله سیزدهم: فایل‌های صوتی که ادمین به شما ارسال می‌کند را به‌طور کامل بشنوید.


مرحله چهاردهم: بر روی لب خود در این مرحله باید تیغ بکشید.


مرحله پانزدهم: یک سوزن بردار و آن را چند بار بر روی بدن خود و دستت فرو کن.


مرحله شانزدهم: از هر روشی که می‌توانی به بدن خود آسیب بزن و خودت را بیمار کن.

 

مرحله هفدهم: در اطراف محل زندگی خود سعی کن بلندترین ساختمان را پیدا کنی و برای ساعت‌ها در لب پشت بام وقت بگذرانی.

 

مرحله هجدهم: در اطراف محل زندگی‌ات یک پل بلند پیدا کن و در لبه پل بایست و به پایین خیره شو.


مرحله نوزدهم: یک جرثقیل در اطراف زندگی‌ات پیدا کن و تا جایی که می‌توانی پله‌های آن را بالا برو.

 

مرحله بیستم: این را مطمئن باش که مدیر تمامی کارهایی که تو انجام می‌دهی را دنبال می‎کند پس تمامی اعمال را باید مو به مو انجام دهی.

 

مرحله بیست و یکم: با یک نهنگ دیگر در ارتباط باش. این نهنگ می‌تواند مدیر بازی نهنگ آبی باشد یا یکی از دیگر کاربرانی که بازی نهنگ آبی را انجام می‌دهد.

 

مرحله بیست و دوم: در اطراف محل زندگی‌ات یک ساختمان بلند پیدا کن و لبه پشت بامش بنشین و پاهایت را آویزان کن.


مرحله بیست و سوم: در این مرحله هم بازی اعداد و نوشتن مخفی است.


مرحله بیست و چهارم: در این مرحله بازی‌های اختصاصی هر بازیکن به‌صورت سری ارائه می‌شود.

 

مرحله بیست و پنجم: در این مرحله باید یک بازیکن دیگر یا به‌قولی یه نهنگ دیگر را ببینید.


مرحله بیست و ششم: در این مرحله ادمین زمان مرگ شما را اعلام می‌کند باید این زمان را قبول کنید.

 

مرحله بیست و هفتم: در ساعت 4.20 دقیقه از خواب باید بیدار شوی و به نزدیک‌ترین راه آهن و ریل آهن بروی.


مرحله بیست و هشتم: در این مرحله باید با هیچ‎کسی صحبت نکنی.


مرحله بیست و نهم: باید عهد ببندی که نهنگ هستی و اصلا راه برگشتی وجود ندارد.

 

مرحله سی‌ام تا چهل و نهم: از مرحله 30 تا مرحله 49 اتفاقات یکسانی برای کاربر اعلام می‌شود. کاربر هر روز باید صبح زود ساعت 4.20 از خواب بیدار شود و فیلم‌های ترسناک و وحشتناک ببیند. موسیقی‌ها و فایل‌های صوتی در این مراحل به کاربران ارسال می‌شود تا گوش دهند. هم‌چنین کاربران ملزم به صحبت کردن با یک نهنگ، و ایجاد بریدگی روی بدن می‌شوند.


مرحله پنجاهم و پایانی: آخرین وظیفه نیز پریدن از یک ساختمان بلند است که منجر به مرگ افراد می‌شود.



منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/1342604/ )


 نوشته شده توسط تحلیل بی عینک در یکشنبه 96/8/21 و ساعت 9:15 عصر | نظرات دیگران()

بعضی از عراقی ها موکب های دو طبقه و مجلل با پتوهای نو و مصالح عالی و خدمه ی خودجوش و اکتیو

و غذای مفصل برای زوار امام حسین تهیه کرده بودند 

بعضی عراقی ها موکب های معمولی تر 

بعضی عراقی ها فقط توانایی چای دادن یا تهیه آب معدنی را داشتند 

بعضی عراقی های بی بضاعت با محبت و اشتیاق به زوار نگاه می کردند و می گفتند اهلا و سهلا 

و همچنین می گفتند هنیئا للزوار یعنی نوش جان زوار 

 

اگر بخواهم تشبیه کنم همان شور و هیجانی که یک بچه هفت ساله از چند هفته قبل برای نوروز دارد

و دلش می خواهد سنگ تمام بگذارد و هر کاری میکند در این راستا باز خیالش راحت نمی شود

و احساس می کند هنوز حق مطلب را ادا نکرده است 

با این فرق که  تلاش بچه ایرانی برای خودش است و تلاش بچه عراقی برای دیگران است 

و چون طرف حسابش امام حسین است و دارد برای امام حسین خودشیرینی می کند

هر چه بیشتر خدمت احساس سبکبالی بیشتری میکند ولی تلاش بچه ایرانی برای

نوروز چون رنگ و بوی اهل و بیتی ندارد لذا هرچه بیشتر موفق می شود کمتر احساس سبکبالی میکند  

 

من وقتی به یکی از عراقی های 5 ساله می خواستم نبات چوبی بدم قبول نمی کرد

و کلا عراقی ها در این ایام دست دهنده دارند نه دست گیرنده و از اعطاء بی نهایت مشعوف می شوند

و اگر زوار به هر دلیلی رد احسان می کردند انگار تمام غم ها میومد سراغشون و آدم براشون غصه ش می شد 


 نوشته شده توسط تحلیل بی عینک در شنبه 96/8/20 و ساعت 8:2 عصر | نظرات دیگران()

الحمدلله هر طور بود خودمو رسوندم به کربلا 

دقیقا مثل یک رویا بود بعد که برگشتم فهمیدم کجا بودم 

و خیلی حسرت خوردم 

لب مرز مهران که رسیدم دلم دوباره هوای کربلا رو کرد 

دلم می خواست دوباره برگردم

 

اگه کسی نره کربلا هیچ بهره ای از به دنیا اومدنش نبرده

واقعا  بهشته 

 

شده پول قرض کنی قرض کن و برو و زود برگرد

من وقتی می رفتم فقط پول رفتم رو داشتم و پول برگشت نداشتم 

 

 یه مدتی پول طلب داشتم و نزدیک گربلا که شدم ریخت به حسابم 

اصلا بیخیال این پوله شده بودم ولی به برکت امام حسین پول برگشتم هم دو روز مونده به برگشتم جور شد 

 

اصل اینم که علمدار امام حسین اجازه دادند برم پابوس آقا برای این بود که از دو تا مداح که بد خوندند و همه ریخته بودند سرشون دفاع کردم

و وقتی همه می گفتند فقط خودت بخون گفتم من آمادگی شو دارم که یه مجلس کامل رو اداره کنم ولی نمی تونم به

نوکر امام حسین بگم تو نخون چون اگه کسی توی مجلس اباعبدالله از من برنجه توفیق از خودم سلب میشه

و دیگه حتی اجازه پیدا نمی کنم که در جلسه بیام چه برسه به اینکه بخونم 

احتمالا به خاطر احترام به خدمت گزاران دستگاه امام حسین شرف حضور پیدا کردم

و الا هیچ دلیلی نمی بینم که علمدار حسین

مرا هم لابلای عشاق الحسین به آستانه ی سالار شهیدان برساند 

اینو گفتم که تا می تونید به محبین امام حسین خدمت کنید و احترام کنید یا حداقل بی احترامی نکنید

چون تک تک شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین دعوت شده از سوی حضرت ابالفضل هستند و

حساب و کتابشان با حضرت ابالفضل است یعنی کسی که امام زمانش به او فرموده فدای تو بشوم 

همین که امام زمان  کسی به او نگاه کنند باید کلاهش را بیندازد هوا چه برسد به اینکه به او بگوید بنفسی انت یعنی جانم فدای تو 

 

تصور مقام حضرت ابالفضل برای ما قابل تصور نیست 

 

 

 


 نوشته شده توسط تحلیل بی عینک در شنبه 96/8/20 و ساعت 7:29 عصر | نظرات دیگران()

ان شالله فردا برای اولین بار دارم کربلا

اگه دیگه برنگشتم حلال کنید

دعا کنید بتونم نهایت فیض رو ببرم

 

ان شالله این پیاده روی ها همون پیاده روی هایی باشه که از علائم ظهوره

همونهایی که می فرمایند عده ای از شرق با پرچم های سیاه  حرکت می کنند

 

ان شالله  همه با شعار یا لثارات الحسین آمادگی مونو برای طلب خون اباعبدالله اعلام کنیم

 

لبیک یا حسین

 


 نوشته شده توسط تحلیل بی عینک در دوشنبه 96/8/8 و ساعت 7:27 عصر | نظرات دیگران()

فریاد ما مرگ بر آمریکا

از آسمان هر لحظه ای، آید ندای إرجعی
شد لیلة القدر حسین
سرنیزه ها شب تا سحر، آماده ی قرآن به سر
فردا سفر کامل می شود، قالوا بلی نازل میشود
هر سوره ای بسمل میشود
یا سیدی یا مولا حسین

این خیل شمشیر و سنان، این حلقه ی تیر و کمان
شد قابَ قوسین حسین
هنگامه وصل خداست، معراج ما بر نیزه هاست
یا رب من و این چشم ترم، فردا تو و خون حنجرم
بی سر به سویت سجده برم
یا سیدی یا مولا حسین

ای ذکر بیداران حسین، سردار سرداران حسین
یا لیتنا کنا معک
هیهاتَ منّا الذله ات، غوغا کند در جان ما
میراث ما از این رجز، فریاد مرگ بر آمریکا
نیرنگ و کینه است در خونشان، هرگز ندارد عالم نشان
جز نقض پیمان زین کافران
فریاد ما مرگ بر آمریکا

ای حسرت جان و تنم، تنها دلیل بودنم
آه ای شهادت العجل
چشم من و امر ولی، جان من و سید علی
ای مقتدایم چشمان تو، مؤمن شدم بر ایمان تو
در دست مهدی دستان تو
جانم فدای سید علی

شاعر: محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور


 نوشته شده توسط تحلیل بی عینک در یکشنبه 96/8/7 و ساعت 9:2 عصر | نظرات دیگران()
   1   2   3   4   5   >>   >
درباره خودم

بی عینک
تحلیل بی عینک
وقایع را بی عینک ببینیم نه از درون عینک رسانه ها . همین

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 47
مجموع بازدیدها: 378135
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه