سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: جمعه 103 فروردین 10

یک عده دختر و پسرهای مسلمان مقیم اروپا پا را از دیپلماسی لبخند فراتر گذاشته اند و به دیپلماسی رقص رو آورده اند و اتاق فکر رسانه وابسته به نظام تاریخ گذشته پادشاهی انگلستان یعنی بی بی سی هم از این کلیپ خوشش آمده و تفکر موجود در این کلیپ را بولد کرده یک مستند برای تئوریزه کردن و تبیین این فکر ساخته که واقعا حیله گرانه است .

در این مستند مطرح میشود که حکومت این کشور 2 گروه را بر نمیتابد و 1 گروه را برمیتابد

آن 2 گروه که با جامعه فعلی انگلستان سازگارند عبارتند از :

الف – مسلمانان افراطی نظیر داعش  

ب – مسلمانان بنیادگرا یا به تعبیر بنده مسلمانانی که دارای اصولی هستند و پای اصول خود محکم ایستاده اند

و آن 1 گروهی که بی بی سی آن را تجویز میکند عبارت است از :

مسلمانان شاد که نمونه اش را در کلیپ هپی معرفی میکند یا به تعبیر امام اسلام مرفهان بی درد یا اسلام آمریکایی

دیوید کامرون هم چند ماه پیش گفت که ممکن است عده ای همه مسلمانان را تروریست بخوانند ولی ما میدانیم که همه مسلمانان افراطی و تروریست نیستند و این را باید مسلمانان به همه اثبات کنند که تروریست نیستند .

 این تلاش برای اثبات را بارها در سخنان رییس جمهور ایران و وزیر خارجه ایران دیده اید با کلیدواژه اسلام رحمانی.

به نوعی این تلاش را در فیلم محمد مجید مجیدی و سخنانی که در  کنفرانس خبری پس ازاکران فیلمش داشت و همچنین سخنرانی اش در مراسم اکرامی که دو روز پیش از ایشان در جشنواره اشراق حوزه علمیه قم شد مکررا دیدیم .

اولا استراتژی اسلام این است که محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم  چون در کلمه اشداء رحمانیت یافت نمیشود لذا مسلمان واقعی رحمانیتی نسبت به کفار و شیاطین تمدنی مثل آمریکا و اسرائیل و حکومت انگلیس ندارد

ثانیا به فرض هم که پیام فیلم مجیدی یک پیام صحیحی بوده باشد ولی اصلا پیام بهنگامی نبود بعضی وقت ها انسان یک حرف صحیحی میزند که پازلی را که  دشمن چیده و معطل حرف صحیح یک نیروی خودی است با این حرف صحیح نیروی خودی تکمیل میشود .

ثالثا باید برخی حرف نزدن ها هم باشیم یعنی دشمن یک فضای طراحی کرده که دفع دخل مقدر میشود و اگر کسی این حرف را بعد از چینش دشمن بزند محل و جایگاهی برای حرفش وجود ندارد و هو میشود و خودی ها باید خودشان در اثر علمی و هنری و سخنرانی شان خودشان فضایی را طراحی کنند که آن حرف هایی که دشمن دوست نداشت مطرح شود گفته شود و الا دچار خود سانسوری و تحریف به حذف خواهد شد

رابعا دشمن همیشه شعار های ما را لوث میکند و تصویری اغراق شده و کاریکاتوری از آنها نشان میدهد تا هر وقت اسم آن شعار شنیده شد مضحک بنظر برسد و آدمی که این شعار را مطرح میکند یادآور آن کاریکاتور خواهد بود کاری که در مورد غیرت شده با امثال فیلم پوپک و مش ماشالله و یا کاری که در مورد ولایت پذیری بسیجیان شده با امثال این جوک که بسیجی ها میگن اگه آقا بگه ماست سیاهه ما هم میگیم سیاهه که خوب واضحه که اطاعت به امر محال تعلق نمیگیره ولی خوب چون همیشه غیر جبهه فکری خودشان را خر فرض کرده اند و خودشان را عاقل خوب طبعا چنین تمسخرهایی هم میکنند که خوب مزاحم شان نمیشویم  این الکی خوش های عزیز میتوانند به تمسخرشان ادامه دهند بالاخره انسان به خنده نیاز دارد و چون متوجه تضاد های خودش نیست به تضادهایی که دیگران واقعا دارند یا فکر میکند که دیگران دارند میخندند .

لذا باید مراقب حرف زدن ها و حرف نزدن ها باشیم و ملاک آن اوامر الهی است و تشخیص آن با ولی فقیه چامع الشرایط است و اگر نتوانیم خود را با ولی زمان تطبیق دهیم مجبور میشویم ولی زمان را با خود تطبیق دهیم و برای تماشاچی ها وقتی امر مشتبه میشود ولی زمان مجبور میشود که بگوید من هنوز زنده ام حرف های مرا از خودم بشنوید .

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

تنها راهکار برون رفت از این دسیسه استعمار پیر راهکاری است که شهید آیت الله محمد باقر صدر رحمه الله ارائه داد یعنی ذوبوا فی الخمینی لانه ذ اب فی الاسلام یعنی در امام خمینی ذوب شوید چون امام خمینی در اسلام ذوب شده است یعنی موارد زیر :

  تکلیف گرایی و وظیفه گرایی که در حضرت روح الله موج میزد + توهم ندانستن  اعداء و دشمنان + فریاد "موتو بغیظکم " به دشمن+ انتخاب الله بعنوان مدیریت کننده عرصه جنگ نرم و سخت و سیاست و اقتصاد و فرهنگ و .. + استقامت + اخذ نکردن طاغوت به عنوان اولیاء + تبعیت نکردن از گامهای شیطان بویژه شیطان بزرگ و استاد شیطان یعنی استعمار پیر + به خواب خرگوشی غفلت نرفتن + تلاش عملی برای فرج یعنی همچون حضرت قائم ، عزت دادن به دوستان و ذلیل کردن دشمنان

 

ولی متاسفانه آنچه در تفکر به اصطلاح اعتدالی میبینیم دقیقا بر عکس است و وقتی نهادینه شود طبعا امام خمینی میشود رییس افراطی ها چرا که در اعتدال این موارد را میبینیم :

نتیجه گرایی + توهم دانستن دشمن + فریاد دست دوستی به سمت همه و حذف شعر مرگ بطور کلی و جایگزینی شعار زنده باد + انتخاب 5+1 به عنوان مدیران جنگ نرم و سخت و سیاست و فرهنگ و اقتصاد و آب خوردن و ...+تزلزل و دمدمی مزاجی بودن در موضع گیری های رسمی و غیر رسمی + اخذ طاغوت بعنوان اولیاء + تبعیت کردن از گامهای شیطان بویژه زمین  بازی هایی که آمریکا برایش طراحی میکند + به خواب خرگوشی رفتن و بیدار شدن در هنگام پس از هضم شدن در معده افعی استکبار + نشستن و دعای لسانی برای فرج و تلاش عملی بر خلاف حضرت یعنی خوارکردن دوستان و عزت دادن به دشمنان بی همه چیز

          

آقای مجیدی در جشنواره اشراق گفت بنده را کتک زده اند و گفته اند تو خودفروخته هستی و به من فحش میدهند که تو شعاری میسازی

بنده عرض میکنم چون هنوز تعریف دقیقی از فیلم شعاری وجود ندارد این اتیکت را به هر کسی که دلشان بخواهند میچسبانند و نه قابل رد است نه قابل اثبات لذا نگران نباشید چون بالاخره هر کسی یک انگی میخورد

و چون برادران روشن فکر کاری به جامعه ندارند و در خود فرورفته اند لذا وقتی کاری به نوعی ارتباط با افکار گروهی از جامعه پیدا میکند دچار توهم توطئه میشوند و آن هنرمند را سفارشی ساز میخوانند مثلا اگر یک فیلمساز بیچاره ای احیانا علاقه شخصی به ژانر جاسوسی یا فیلمهای دادگاهی یا فیلمهای مربوط به تربیت نوجوانان داشت سریعا او را طرد میکنند و به باد ناسزا میگیرند که ای سفارشی ساز فلان

لذا این ها را بیخیال

اما چیزی که نگران کننده است این است فیلمساز شرایط زمان و مکان ساخت یا اکران فیلمش را درک نکند و جامعه را به جاده خاکی ببرد .

در زمان جنگ جهانی دوم هم فیلمهای ضد جنگ یا فیلمهایی که نگاه انتقادی به ابعادی از جنگ و نه اصل جنگ داشتند فیلمساز اکران نشد و بعد از جنگ جهانی اکران شد

این صرف فیلم نیست که در مخاطب تاثیر میگذارد بلکه فیلم با جهان بینی مخاطب آمیخته میشود و جهان بینی امروز هنردوستان جهان را مدیران استراتژیک جهان طوری طراحی کرده اند که وقتی با پیان فیلم محمد آمیخته میشود سر از سازگاری مستضعف با مستکبر در می آورد .

آقای مجیدی عزیز مواظب باشیم ناخواسته  سرباز بی جیره و مواجب دشمن نشویم و به! به ! چه ! چه ! های دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم و افراد رسانه ای مذهبی فریب مان ندهد  اینها از نبود آثار فاخر هنری دینی و پیدایش فیلم محمد کمی ذوق زده شده اند و الا هر کاری نیاز به رصد بازخوردهای اجتماعی دارد ولو اینکه یک استاد متعهد مثل شما بسازد که بنده برایش تمام قم به احترام می ایستم و تشویق میکنم .

درست است که جنگ با کفار در دوران کودکی پیامبر نیست ولی فلش فوروارد برای همین روزهاست دیگر علاوه بر اینکه ظلم ستیزی کودکانه که حتما در زندگی پیامبر بوده را بیان میکردید و نهایتا میتوانستید چون یقین داشتید که فلز و جوهر پیامبر با حماسه عجین بوده اندکی خلاقیت به خرج میدادید و خلق موقعیت میکردید تا روحیه حماسی اش بروز کند و اصطلاحا دراماتیزه اش میکردید ( البته این غیر از این است داود میرباقری برای دراماتیزه کردن داستان مختار زن دوم را برای مختار خلق کرد تا زنان خانه دار ببینند چون در مورد پیامبر ظلم ستیزی قطعا وجود داشته بحث بر سر ظهور و بروزش است)  

بهرحال ان شاء الله شاهد آثار هوشمندانه تر هنرمندان متعهد جهان بویژه استاد مجید مجیدی باشیم .

 


 نوشته شده توسط تحلیل بی عینک در شنبه 94/11/10 و ساعت 11:22 صبح | نظرات دیگران()

 

ماهنامه فرهنگ امروز در شماره 9 خود یعنی دی ماه 94 نوشت :

رئیس دانشگاه امام صادق علیه السلام از برخی رویه ها در مسیر تحول علوم انسانی انتقاد کرد.او در این زمینه گفت :" اینکه ما همه رشته ها را متوقف کرده ایم و همه فعالیت ها معطوف به این شده که بحث بومی سازی علوم انسانی به جایی برسد تا مجوز رشته ها داده شود ، به نظر می رسد نگاه واقع بینانه ای نیست .لذا به نظر می آید واقع بینانه تر این است که متحول کردن علوم انسانی مرحله به مرحله اجرا شود در این صورت زودتر به نتیجه می رسد تا اینکه اقدامات فراگیر در موضوع رشته هاهم واحدهاو همهی دانشگاهها انجام گیرد " وی با بیان اینکه انتظار نتیجه ی زودهنگام در ایجاد تحول در علوم انسانی ، انتظاری غیر واقعی است افزود : . . . .

 

بی عینک : خوب اگر زود هنگام نباشد بهنگام باشد یعنی در عرض چند سال سفره علوم انسانی غربی جمع میشه ؟ 5 سال ؟ 10 سال ؟ 50 سال ؟ یا الی یوم وقت معلوم ؟ بالاخره یک زمانبندی مشخص کنید که بتوانیم تفاهم کنیم .بالاخره استادی که به مبانی معرفت شناختی و شناخت شناسی human science    و social science     غربی که تثلیثی ، غیر توحیدی و کفرآمیز است تسلط ندارد و اگر هم تسلط پیدا کند به علت اینکه نگاه پراگماتیستی و تکنوکراتی دارد دغدغه ای ندارد چون فرق پیشرفت تکنولوژیک کشورهای غربی را با علوم انسانی و اجتماعی منحط غربی را نمیداند لذا امیدی به این استاد نیست چرا که اگر هم احیانا بخواهد علوم انسانی و اجتماعی اسلامی بنا کند کار را خراب میکند چون مبانی اپیستمولوژی و معرفت شناسی اسلامی دست اش نیست لذا ملغمه ای درست میکند که قابل پیاده سازی در نظام اسلامی و سپس صادر کردن به جهان تشنه مدل های اسلامی نیست ما باید شرایط فعلی را خوب بسنجیم بعد صحبت کنیم ببینید در حوزه علمیه ما شناخت شناس طراز اول نداریم البته کارهایی شده همچنین رشته معرفت شناسی نداریم هرچند اساتیدی مثل حجت الاسلام و المسلین حسین زاده و حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی فعالی و حجت الاسلام و المسلمین حسن معلمی گام های اساسی را برداشته اند اما جریان ساز در حوزه علمیه قم نبوده اند دانشگاهها هم که فرصت این جور کارها را ندارند و باید به ترجمه و تدریس مکرر در مکرر این ترجمه ها بپردازند لذا بهترین کار تعطیلی موقت این رشته هاست تا یک شوک به دانشگاهها وارد شود و از کارهای روتین و سطحی دست بکشند و شروع به ریشه دواندن اجتهادی کنند و واقعا از حوزه علمیه قم هم هر روز مطالبه کنند تا حوزه علمیه قم هم متوجه شود انقلاب شده و عصر امام خمینی شروع شده و 25 سال دیگر که اسرائیلی در کار نیست و امپریالیسم منقضی خواهد شد مراکزتحقیقاتی و دانشگاهی و think tank های جهان دست نیاز خود را بسوی ثقلین دراز خواهند کرد اگر دست حوزه علمیه قم خالی باشد آبروریزی بزرگی و حسرتی طولانی را بدنبال خواهد داشت البته این دست نیاز الان هم از سوی دانشگاههای آلمان و آمریکا بسوی ما دراز شده ولی به علت کانالیزه بودن مراکز خبری جهان به گوش کسی نمیرسد .

بگذریم

حضرت آقای دکتر حجت الاسلام سعید مهدوی کنی! سی و اندی سال است دانشگاهی که شما الان  رئیسش هستید دارد به دانشجویانش کتب علوم انسانی غربی و شرح لمعه و اصول فقه می آموزد که خروجی اش نه میتواند مرزهای علوم غربی را جابجا کند نه میتواند برای بومی سازی علوم مدل سازی و نظام سازی و دانش سازی کند زیرا شرح لمعه و اصول فقه نسبت به تمدن سازی شیعه لابشرط قسمی است لذا کسی که اینها فرا میگیرد هم بشرح ایضا

این غذا بدرد بالندگی درخت تمدن نمی خورد بلکه درخت فقاهت را بالنده میکند لذا نهال های تمدن اسلامی در دانشگاه شما در حد نهال می ماند البته اگر تفکرات گادامری امثال دکتر پاکتچی(استاد دانشگاه شما) این نهال ها را آفت زده نکند و تبدیل به شیء سمی نکند .

برادر عزیزاگراز این درسها تمدن درمی آمد که در حوزه تمدن زایی می کرد . امام هم که این درسها را خواند سالها مبانی حکمی- عرفانی اش را قویا بسته بود که توانست مبارزه علمی با تمدن غرب بکند .

 لذا شما که در جایگاه متشاکی هستید اگر ممکن است خود را تبرئه کنید نه اینکه در جایگاه شاکی قرار بگیرید و حرف از واقع گرایی بزنید در حالی که واقعیت های حوزه های فقهی ، فرهنگی ، دانشگاهی ما همین هایی است که عرض شد لذا رویا پردازی و ای کاش ها را به جای واقع گرایی نگذارید از حوزه و دانشگاه فعلی آبی گرم نمیشود و آسیبش فقط متوجه دانشجوی نوجوان علوم انسانی و علوم اجتماعی است که نگاه انتقادی و موشکافانه به دروسش و رفرنس های غربی اش و اساتیدش ندارد و متاسفانه ناخواسته با اعتماد نابجایش از لحاظ تفکر یک پیرو مونتسکیو (صاحب کتاب تثلیثی روح القوانین) میشود ولو اینکه در اعتکاف دانشجویی هم در مسجد دانشگاه بست بنشیند و طهارت اخلاقی و جسمی پیدا کند ولی اعتقادش که مهم ترین بخش وجودی اوست نجس اندر نجس است .

لذا جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است

اگر قوت یا عرضه یا فرصت یا اشتیاق مبارزه ایجابی نداریم مبارزه سلبی با اضلال سازمان یافته تنها راه مبارزه است

در علوم انسانی اساس کار تعریف انسان است که در غرب میگویند حیوان دارای نطق است و اسلام میگویند "حی متآله" است و "خلیفه الله بالقوه"  لذا زمین تا آسمان فرق میکنند .

 از حیث منبع دریافت حیوان ناطق دارای قل منقطع از وحی نفس بنیاد است و منبع حی متاله عقل متصل به وحی است همچنین ما ماهیت ساینس را در فرهنگ اسلامی نداریم ما علم داریم و فضل ، " العلم نور یقضفه الله فی قلب من یشاء" همچنین داریم اعتقادات و اخلاق و احکام علم است و مابقی فضل است بخلاف ماهیت ساینس که مبتنی بر عقل منقطع از وحی است

در علوم اجتماعی هم ما اجتماع نداریم ما جماعت داریم که افراد حول محور کانونی "شخص ولی" هستند از زمان آدم تا خاتم حتی در زمان غیبت حضرات معصومین حتی در زمان مسافرت" المومنون بعضهم اولیاء بعض"  لذا اجتماعی نداریم که بخواهیم ساینسش را داشته باشیم 

در علوم تجربی ما که در واقع طبیعیات است هم داریم "فعل الله" به فتح فاء داریم چون "کل شیء خلقه" ولی در علم تجربی غربی بحث از تکامل انواع و ماتریالیسم و اصالت تجربه و بطلان غیر تجربه  است .

بالاخره یک روز باید انتشارات سمت از چاپ کردن بسم الله و عکس امام اول کتاب هایش دست بردارد و اول کتابهایش " به نام پدر ، پسر ، روح القدس" و عکس مونتسکیو و بیکن و ... را  چاپ کند که کتاب یکدست شود یا اینکه عکس امام را بیاورد و کتاب ها را با مبانی امام تنظیم کند که باز کتاب یکدست شود .

دیگر دوره کارهای سطحی گذشته الان در دهه چهارم انقلابیم بجای متهم کردن امام بگوییم ما با تعالیم ناب امام چه کرده ایم ما چقدر در تکوین تمدن نوین اسلامی یا همان خمینیسم نقش ایفا کرده ایم ؟

 الف - زیاد ؟

 ب- کم ؟

 ج-هیچی ؟     

د – بدون جهاد فکری – عملی فقط طلبکار از امام ( غرولند کنیم که کو تمدن اسلامی؟ ای امام دروغگو این بود تمدن اسلامی ت ؟ ) !!!! 

          


 نوشته شده توسط تحلیل بی عینک در سه شنبه 94/11/6 و ساعت 10:57 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

بی عینک
تحلیل بی عینک
وقایع را بی عینک ببینیم نه از درون عینک رسانه ها . همین

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 53
بازدید دیروز: 47
مجموع بازدیدها: 378178
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه